سفارش تبلیغ
صبا ویژن
- عاشق یل ام البنین

دانش خود را نادانى میانگارید ، و یقین خویش را گمان مپندارید ، و چون دانستید دست به کار آرید ، و چون یقین کردید پاى پیش گذارید . [نهج البلاغه]

u کل بازدیدها : 8040

u بازدیدهای امروز : 15

u بازدیدهای دیروز : 2

u  RSS 

u خانه
u مدیریت
u پست الکترونیک
u شناسنامه

سه شنبه 85/7/25 ساعت 1:21 صبح

i 

...............

اون روز هم تقریبا همین احساس الان را داشتم. شاید حدود چند ساعت جلوی همین مونیتور نشستم و با خودم فکر کردم؛ برای شروع و به عنوان اولین مطلب باید با چی شروع می کردم؟ چه طوری باید خودم رو معرفی می کردم؟... خیلی حساس بودم، خیلی. حتی شاید زیادتر از حد لازم.

... و حالا بعد از ??? روز دوباره همون احساس رو دارم. البته شاید نوشته ای که یک نفر در دو سال و سه ماهگی وبلاگش می نویسه، دیگه اونقدرها هم مهم نباشه؛ ولی اگه قرار باشه این نوشته، آخرین نوشته وبلاگش هم باشه، مساله یه خرده فرق میکنه.
اون روز بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم، به این نتیجه رسیدم که بهترین کار اینه که خیلی صاف و رو راست بیام و بگم که برای چی اومدم و میخوام چیکار کنم. همین کار رو کردم و راضی کننده هم بود. بنابراین امروز هم همین رویه رو پیش می گیرم.

تجربه دو سال و سه ماهگی وبلاگ نوشتن (و البته وبلاگ خوندن!) تجربه شیرین و بزرگی برای من بود. توی این دنیای مجازی با چیزهایی آشنا شدم که توی دنیای واقعی خیلی کم دیده بودم. محبت ها و دوستی های صادقانه، اون هم بین کسانی که اغلب اصلا همدیگه رو ندیده بودن؛ شریک شادی و غم هم بودن؛ نصیحت های دوستانه؛شوخی های دوستانه؛... . همه اینها درس هایی بود که از این جمع یاد گرفتم و همین چیزها هم هست که کار خداحافظی رو برام سخت میکنه.

راستش خیلی سعی کردم این وبلاگ رو سرپا نگه دارم، سعی کردم آهنگ نوشتنم خیلی کند و نامنظم نشه، خدا را شکر تونستم تا حدی هم موفق بشم. ولی دیگه با توجه به وضعیتی که الان از خودم می بینم، زیاد امیدوار نیستم. برای همین هم ترجیح میدم قبل از این که از روی ناچاری فاصله زمانی نوشته ها را کم کم زیاد کنم و یک روز هم دیگه قطعش کنم، پرونده این وبلاگ را در همین پایان دو سالگی اون ببندم.

در مدت این دو سال و خورده ، اگر باعث رنجش کسی شدم، امیدوارم به بزرگی خودش منو ببخشه و حلالم کنه. از همه اونایی هم که جواب پیام های محبت آمیزشون رو ندادم (به خصوص در طی این مدت اخیر) معذرت میخوام.

در آخر، از همگی خیلی خیلی التماس دعا دارم. انشاالله به برکت دعای شما، خدا نور رحمت و هدایتش رو بیش از پیش شامل حال این قلب زنگار گرفته بکنه. انشاالله...

در پناه حق

زت زیاد ..... یا حق.


نوشته شده توسط: مملی سیا

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******


i لیست کل یادداشت های این وبلاگ

هنوزحرفهایم تمام نشده
.:: خواندن کل این متن بیشتر از 3 دقیقه زمان شما را نخواهد گرفت.
[عناوین آرشیوشده]

*********************************

********************

:: درباره من ::

 - عاشق یل ام البنین

********************

:: لینک به وبلاگ ::

 - عاشق یل ام البنین

********************

:: آرشیو ::

تابستان 1386
زمستان 1385
پاییز 1385

********************

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو

********************

:: نوای وبلاگ::


********************

:: خبرنامه ::

 

********************

پارسی بلاگ ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ