u خانه
u مدیریت
u پست الکترونیک
u شناسنامه
سه شنبه 85/7/25 ساعت 1:21 صبح یکى قطره باران ز ابرى چکید خجل شد چو پهناى دریا بدید که جایى که دریاست، من کیستم گر او هست، حقا که من نیستم یکى از سرداران سپاه در حسینیه حضرت ابوالفضل طلاییه، در جمع دانشجویان راهیان نور گفت: بچه های تفحص، چند شهید پیدا کرده بودند که یکى از آنها بوى عطر خاصى مىداد . به جمعیتحاضر گفتم: یک نفر بیاید و این استخوانهاى خرد شده را بو بکند . یک دانشجوى مشهدى آمد و شهید را بویید و بعد غش کرد; سپس یک جوان اهل کرج آمد و جمجمه شهید را بویید; سپس با تعجب گفت: آیا به این عطر و گلاب زدهاید؟ گفتیم: نه ، بقیه اعضاى این شهید مظلوم نیز موجوداست و ... . این جوان شروع کرد به گریه و گفت: من آمدم شما را مسخره کنم، مىبینم این بدن 12 سال زیر خاک بوده، اما بوى عطرش این فضا را پر کرده، ولى من 24 سال از خداوند عمر گرفتم و هنوز بوى شک و تردید مىدهم . نسل جوان ما در مواجهه با این همه فداکارى و جانبازى، به سرعتبه زندگى الهى و پرواز عرفانى دل مىبندد و حماسه شهدا و ماندگارى یادشان و تاثیرگذارى اخلاصشان را تایید نداى فطرت خویش مىیابد. امروز سفر به سرزمین خاطرهها و حماسهها، موجب عزم و تصمیم جدید در زندگى مىشود و جوانان ما را از بى هدف زیستن بر حذر مىدارد و دریچهاى جدید به سوى خدا و معراج و تعالى به رویشان مىگشاید . امام راحل مىگوید: «قدم اول در سلوک، یقظه (بیدارى) است» و پس از آن عزم و اراده بر حرکتبه سوى محبوب . و بهترین تاثیر مناطق جنگى همین است که حالتبیدارى و شرمندگى در جوانان و زائران ایجاد نموده است . بیشتر مطالبى که بر روى کفن شهیدان و یا تابوت کاروان شهدا نوشته شده است، این جمله است: «شهدا شرمندهایم» . همین!!!!!! زت زیاد ........ یا حق. نوشته شده توسط: مملی سیا ******* ************ ********************************* ************ ******* i لیست کل یادداشت های این وبلاگ هنوزحرفهایم تمام نشده ********************************* |
||||
******************** :: درباره من :: ******************** :: لینک به وبلاگ :: ******************** :: آرشیو :: تابستان 1386 ******************** :: وضعیت من در یاهو:: ******************** :: نوای وبلاگ::
******************** :: خبرنامه ::
******************** |
||||